قسمت دوم خلاصه کتاب نوپای ناب lean startup از اریک ریس
وقتی در مورد کارآفرینی صحبت میکنیم منظورمان صرفا خلق یک محصول یا خدمت نیست بلکه وجوه مختلف یک کسب و کار که در قالب یک سازمان هرچند کوچک که محصول یا خدمتی جدید ارائه میکند را مد نظر داریم. وقتی به کارآفرینی از این منظر نگاه کنیم با مسائل و چالشهای به مراتب بیشتر و پیچیده تر از قبل مواجه میشویم، مسائل نیروی انسانی و رهبری سازمان، بروکراسی، مسائل حقوقی و مالکیت معنوی، چرخههای نوآوری و هزاران مسئله چالش برانگیز دیگر.
مدیریت سنتی برای بسیاری از این چالشها راهکارهایی ارائه کرده است که این راهکارها سالها مورد استفاده قرار گرفته اند، اما اغلب آنها با روح کسب و کارهای نوپا که آمیخته با نوآوری و خلاقیت است در تعارض قرار دارند. مثلا در روشهای سنتی مدیریت منابع انسانی میبینیم که کارمندان موظف هستند تا در ساعتی خاص در سازمان حاضر باشند و تا پایان ساعت کاری از پیش تعیین شده در سازمان بمانند و به انجام امورات سازمان بپردازند و اگر خیلی بخواهیم امروزی رفتار کنیم، گوشه چشمی هم به اثربخشی و کارایی آنها خواهیم داشت .
شاید این روش مدیریت منابع انسانی و این نظم و دیسیپلین برای سالهای دور و کار کردن در یک کارخانه که تمام برنامههای کاری اش از پیش تعیین شده بود گزینه مناسبی مینمود اما به راستی برای فضای پر ابهام و پر تغییر کسب و کار های نوپا که نیازمند نوآوری و خلاقیت مداوم هستند نیز مناسب است؟
مثلا بهتر نیست ساعت کاری کارمندان شناوری بیشتری داشته باشد تا از توانایی آنها بهتر استفاده شود؟
آیا این شناوری موجب بی نظمی و آشفتگی سازمان نمیشود؟
خلاصه باید در کجای این طیف متنوع قرار گرفت؟
متاسفانه طی سالیان گذشته سازمانها معمولا از یک طرف این بام افتاده اند، یا آنقدر به نظم و دیسیپلین مدیریت سنتی تکیه کرده اند که نوآوری و خلاقیت بالکل از بین رفته و بنابراین سازمان کم کم رو به نابودی نهاده است یا آنچنان بی اهمیت به نظامهای مدیریتی پیش رفته اند که طوفان آشفتگی سازمان را در نوردیده است. مثال ملموس تر برای همهی ما در ایران، از این طرف بام سازمانهای عریض و طویل و غالبا کم بازده دولتی هستند و از آن طرف بام هم کسب و کارهای نوپایی که از مفهوم استارتاپ فقط مبلهای رنگی رنگی و پلی استیشن بازی کردن وصرفا بوم کسب و کار مزین کردن را یاد گرفته اند در حالی که بین کسب و کارشان و یک پروژه درسی دانشگاه نمی توان تفاوت چندانی قائل شد.
طی سالیان گذشته ما همواره از فقدان یک چارچوب منسجم مدیریتی برای کسب و کارهای نوآورانه رنج برده ایم و این موضوع باعث اتلاف گسترده شده است، نه فقط اتلاف در منابع اقتصادی بلکه از آن مهمتر اتلاف در گرانبهاترین منابع تمدنی ما یعنی زمان، اشتیاق و مهارت.
اریک ریز این چارچوب را در قالب نوپای ناب (The lean startup) بیان کرده است،او نام نوپای ناب را از تولید ناب (Lean Product) گرفته است، تولید ناب روشی برای مدیریت تولید و عملیات بود که در کارخانه خودروسازی تویوتا(Toyota) تدوین شد و مورد استفاده قرار گرفت. تمرکز اصلی این روش بر فرایندهای تعیین کننده و اساسی تولید و عملیات است تا اتلاف در منابع را به حداقل برساند. تولید ناب نشان میدهد کدام فعالیتها ارزش آفرینی بیشتری دارند و باید بیشتر به آنها توجه شود و کدام فعالیتها اتلاف کننده اند و باید از آنها پرهیز نمود.
پیشرفت در فرایندهای تولیدی با اندازه گیری شاخص هایی روشن مثل میزان تولید کالاهای با کیفیت و میزان اتلاف منابع، قابل سنجش و ارزیابی است اما در کسب و کارهای نوپا چطور باید پیشرفت را اندازه گرفت؟
نوپای ناب “یادگیری معتبر(Validated learning)” را شاخص سنجش پیشرفت در کسب و کارهای نوپا میداند و معتقد است با مبنا قرار دادن این شاخص میتوان اتلاف منابع در کارآفرینی را کشف و حذف کرد.
متاسفانه بسیاری از کسب و کارهای نوپا تصادفا چیزی را میسازند که کسی آن را نمیخواهد؛ حالا فکر کنید در چنین شرایطی که اقبالی به محصول شما نیست چه اهمیتی دارد که توسعه آن را سر موعد و با بودجه تعیین شده انجام داده باشید یا نه.
اریک ریز در نوپای ناب هدف یک کسب و کار نوپا را ساختن چیزی میداند که مشتریان آن را بخواهند و حاضر باشند برای آن مبلغی پرداخت کنند، اما چطور باید بفهمید چیزی که در حال خلق آن هستید واقعا چیزی است که خواهان زیادی دارد و مشتریان حاضرند برای آن پول پرداخت کنند یا نه؟
هیچ کس نمی داند، بنابراین نوپای ناب چیزی شبیه به آزمون و خطا (Try and Error) را به شما پیشنهاد میکند اما نه به صورت کورکورانه بلکه با روشی علمی و با اندازه گیریهای دقیق و مداوم تا به سرعت جایگاه حقیقی کسب و کار نوپای خود را در بازار پیدا کنید. ارزشمندترین منبع ما در دنیای پر از تحول امروز زمان است پس باید تا حد امکان سریع باشیم، به همین خاطر رویکرد نوپای ناب بر تکرار های سریع تاکید دارد و همزمان به بینش مشتری، آرمان بزرگ و بلند پروازی نیز توجه مینماید.