اکوسیستم استارت‌آپی یک روش جدید را برای پیشبرد اقتصاد پیشنهاد می‌دهد

رسانه
2019/09/13 سپتامبر
100st.ir/8313
کپی شد

این روزها از افول و ناکارآمدی مدل شتابدهنده‌ها برای حمایت از استارت‌آپ‌ها زیاد می‌شنویم؛ به همین بهانه رسانه «راه پرداخت» با حمایت «۱۰۰ استارت‌آپ» به سراغ چند نفر از فعالان زیست‌بوم کارآفرینی رفته تا نظر آنها را درباره شرایط شتابدهی در ایران جویا شود. این یادداشت از جمله این مطالب است که در قالب پرونده «شتابدهنده، مدلی در حال افول؟» منتشر شده است.


علی عمیدی، مدیرعامل کارن کراد | زمانی می‌توان در مورد افول یا رشد اکوسیستم استارت‌آپی نظر داد که بتوان عوامل مؤثر بر رشد یا افول آن را به درستی شناسایی کرده و آنها را بر بستر شرایط کلان اقتصادی تحلیل کرد. در این نوشتار سعی بر این دارم تا کمی با این منطق، حال و روز اکوسیستم استارت‌آپی را بررسی کنم. این اکوسیستم از بازیگرانی به وجود آمده که کارایی هر کدام نقشی در موفقیت این ساختار نوظهور دارند. سه بازیگر اصلی را به صورت خاص بررسی می‌کنم: ۱- کارآفرینان ۲- سرمایه‌گذاران ۳- شرکت‌های بزرگ و صنایع.

در ابتدا استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های نوپا

استارت‌آپ‌ها یا کارآفرینان به عنوان پیشران این اکوسیستم دارای نقشی اساسی هستند حال آنکه می‌دانیم این بعد دارای نرخ شکست بالایی هستند و شاید در ابتدای به وجود آمدن پازل‌های اولیه اکوسیستم همه بر این باور بودند که تعداد قابل توجهی از استارت‌آپ‌ها طی پنج تا هفت سال آینده به شکست بر می‌خورند.

دلایل این شکست در حالت کلی تقریباً منطبق بر دلایل شکست استارت‌آپ‌های سایر اکوسیستم‌های فعال دنیاست حال آنکه امروز که پنج سال از آن روزهای نخست گذشته، با این مهم روبه‌رو شدیم و این موضوع نباید ما را ناامید کند. به نظر من ما داریم نتایج سال‌های قبل خود را می‌بینیم و این موضوع را باید با تغییر رویکردهایی که ناشی از مطالعه سرنوشت استارت‌آپ‌های شکست خورده است، از ناامیدی به امیدواری آگاهانه تغییر داد.

در واقع با شرایط کشور، نیازها و تجربیات قبلی‌مان باید نوع نگاه فرصت‌شناسانه خود را تغییر دهیم و کارآفرینانمان باید به سمتی حرکت کنند که فرصت منطبق‌تری با نیازهای کشور شناسایی کنند.

طبیعی بود در ابتدای راه به سمت پیاده‌سازی مدل‌های کسب‌وکاری موفق جهان برویم و این موضوع ما را از نگاه عمیق‌تر به موضوعات قابل پیاده‌سازی درباره شکل‌گیری استارت‌آپ دور کرد که به نحوی طبیعی هم بود ولی امروز بیشتر باید به سمت‌وسوی نیازهای صنایع، شرکت‌های بزرگ و نیازهای اساسی‌تر مردم (به‌واسطه شرایط کلان اقتصاد) حرکت کنیم و این پوست‌اندازی را تغییر نسلی از استارت‌آپ‌های خدماتی سطح یک به استارت‌آپ‌های تکنولوژی محور و میان رشته‌ای قلمداد کرد.

سرمایه‌گذاران

این موضوع را در سه سطح می‌توان تحلیل و بررسی کرد. نخست از حیث روش‌های تأمین مالی و انواع سرمایه‌گذاران، در این مورد مدل‌های متعددی برای سرمایه‌گذاری استارت‌آپ‌ها شکل گرفته است: شتابدهنده‌ها، سرمایه‌گذاران فرشته، انواع صندوق‌های سرمایه‌گذاری، به زودی تأمین مالی جمعی و شرکت‌های دانش‌بنیانی که ورود آنها به بازار سرمایه کند و با سختی همراه بوده است. این مدل‌ها از نقطه صفر به وجود آمده‌اند، بارها سعی و خطا شده و به اشتباهات و مشکلات آنها واقف شده‌ایم. باید مدل‌ها را اصلاح کنیم و شرایط خودمان را با شرایط فعلی به‌روز کنیم. به نظر می‌رسد در مدل‌های شتابدهی به صورت خاص باید به سمت شتابدهنده‌های تخصصی و شرکتی حرکت شود به جای شتابدهنده‌های عمومی کسب‌وکار.

از حیث نقدینگی به دلایل فشارهای اقتصادی حاکم بر کشور قدرت پذیرش ریسک توسط سرمایه‌گذاران کاهش یافته که این موضوع هم بر تعدد سرمایه‌گذاری‌ها تأثیر منفی داشته است. البته این را هم در نظر بگیریم که تجربه سرمایه‌گذاران نیز بالا رفته و برخی از سخت‌گیری‌های موجود برای سرمایه‌گذاری سختی منطقی‌ای برای کارآفرینان برای شناسایی فرصت‌های کارآفرینانه رقم زده است. موضوع آخر بحث فروش سهام است. به نظرم یکی از کلیدی‌ترین مواردی که می‌تواند روح تازه‌ای در اکوسیستم کارآفرینی بدمد خرید سهام سرمایه‌گذاران و تزریق پول با این مدل به آنهاست. این موضوع به عنوان تکمیل‌کننده چرخ دنده‌های این اکوسیستم بسیار حائز اهمیت است.

شرکت‌های بزرگ و صنایع

اهمیت این بخش از اکوسیستم را از سه منظر می‌توان تحلیل کرد. اول آنکه در نقش به وجود آورنده استارت‌آپ‌های نسل نو می‌توانند عمل کنند و دوم آنکه به عنوان همکار (شراکت در درآمد) و بازوی توسعه بازار یک استارت‌آپ نقش ایفا کنند و سوم به عنوان سرمایه‌گذار یا خریدار سهام سرمایه‌گذاران مراحل قبل عمل کنند.

در موضوع اول این نیاز شکل گرفته و به سرعت، صنایع و شرکت‌های بزرگ به این نقش خود پی برده‌اند و در این راستا برنامه‌هایی را در دست اجرا دارند. در مورد موضوع همکاری با استارت‌آپ‌ها نیز چشم‌اندازهای خوبی در کشور دیده می‌شود و این همکاری‌ها در حال شکل‌گیری است و به نظر می‌آید می‌توان به درآمدهای حاصل از همکاری استارت‌آپها با بخشی از بدنه سنتی بازار امیدوار بود.

در مورد موضوع خرید سهام یا سرمایه‌گذاری اما حال ما آنچنان که باید خوب نیست! این موضوع از آن جهت اساسی است که چرخه سرمایه‌گذاری سرمایه‌گذاران تخصصی نظیر شتابدهنده‌ها و وی‌سی‌ها و …. با این خرید سهام‌ها یا سرمایه‌گذاری‌های بزرگ تکمیل می‌شود و اگر این اتفاق همچنانی که امروز شاهد آن هستیم متعدد و پایدار نباشد دل و رمقی برای سرمایه‌گذاران مراحل اولیه باقی نمی‌ماند که بتوانند یا بخواهند سرمایه‌گذاری‌های خود را ادامه دهند.

این مورد جز مواردی است که قانون‌گذاری و حمایت بخش دولتی از این سرمایه‌گذاران اولیه نقشی بسیار اساسی دارد و تضمین‌کننده ادامه و بقای اکوسیستم نیز تلقی می‌شود. با این حال نه تنها به خاطر استارت‌آپ‌ها بلکه به دلایل متعدد اقتصادی این مهم با مشکلات متعدد روبه‌رو است. عموم شرکت‌های بزرگ و صنایع امروز با بحران‌های نقدینگی و … مواجه هستند و این موضوع ورود آنها را در این بخش با سختی مواجه کرده است و این مجموعه‌ها بیشتر با استراتژی بقا جلو می‌روند تا استراتژی توسعه! مادامی که شاکله اصلی اقتصاد ما اصلاح نشود و رکود و تورم بالا دو مشخصه اصلی حال اقتصاد ما باشد نمی‌توان انتظار شق القمر از اکوسیستم نوآوری داشت!

در انتها جمع‌بندی من این است که اکوسیستم استارت‌آپی یک روش جدید را برای پیشبرد اقتصاد به ایرانیان پیشنهاد می‌دهد. دیر یا زود باید همه ما با آن هماهنگ شوند و نمی‌توان در محیطی که شرایط اقتصادی نابه‌سامان دارد فرض کرد که به صورت مستقل می‌توان پیش رفت. حال اکوسیستم دقیقاً همان گونه‌ای است که از ابتدا حدس می‌زدیم شده است. چیز جدیدی بوجود نیامده، فقط امیدواری ماست که به واسطه تکرر اتفاقات نابه‌سامان دچار تردید شده است.

این امید می‌تواند کلیدی‌ترین عامل در رشد یا افول این اکوسیستم باشد! باید مواظب گزاره‌های خود کام بخش باشیم. گزاره‌هایی که خودشان باعث خودشان هستند و نتیجه را برای ما منفی می‌کنند! توقع ما از اکوسیستم استارت‌آپی در صورتی که منطبق بر واقعیت باشد باید گواه آن باشد که نسبت به سایر حوزه‌های اقتصادی خوب و قابل قبول عمل کردیم! اکوسیستمی سرشار از تجربیات جدید و استراتژی‌های نو! اکوسیستمی سرشار از امید اصلاح کشور به دور از دولت مردان و سیاسیون! اقتصادی مبتنی بر نیاز مردم و سرمایه‌های مردم! و این است پایان نوشتار من که افول با پوست‌اندازی و اصلاح متفاوت است و ما واقع‌بین‌تر و باتجربه‌تر خواهیم شد! کما اینکه از پنج سال پیش جلوتریم!