گفتگو با مصطفی میرقاسمی، مدیرعامل استارتاپ ویدابیا
بسیاری از ما با چالش عدم دسترسی به محتوای باکیفیت فارسی زبان مواجه بوده و هستیم و بسیاری از اوقات برای آموزش و انجام پروژههای خود فقط به منابع انگلیسی دسترسی داریم. ویدابیا یک کسبوکار استارتاپی است که به طور تخصصی روی ترجمه و تولید محتوای باکیفیت فارسی از منابع خارجی تمرکز کرده است. ویدابیا یک پلتفرم آنلاین برای ترجمه و دوبله محتوا است که با بهبود فرایند ترجمه و دوبله، توانسته هزینهها را کاهش داده و با دقت و سرعت پروژهها را افزایش دهد. ویدابیا یک استارتاپ مشهدی بوده و در کارخانه نوآوری این شهر مستقر است. گفتگویی صمیمی با سید مصطفی میرقاسمی، مدیر عامل ویدابیا انجام دادهایم و جویای داستان موفقیت ،چالشها و فراز و نشیبهای ویدابیا و زندگی کاری ایشان شدیم.
ویدابیا چه کار میکند؟
ویدابیا ترجمه خودکار ویدئو است؛ یعنی شما میتوانید فایل خود را در سایت ما بارگذاری کنید و ویدابیا به صورت خودکار آن را به فارسی ترجمه میکند. دقت ترجمه این سرویس حدود ۶۰ درصد است و با توجه به استفاده از هوش مصنوعی، از بقیه سایتهای ترجمه خودکار ویدئو کیفیت بهتری را ارائه میکند. سرویس دیگر ویدابیا ترجمه توسط مترجم است که این نوع ترجمه به دلیل حضور نیروی انسانی متخصص دقت و کیفیت بسیار بالایی دارد. دوبله و صداگذاری خدمات دیگر ویدابیاست که پلتفرم هوشمند ما صدا و ویدئو را به صورت خودکار هماهنگ کرده و با استفاده از دوبلورهای حرفهای، بهترین کیفیت را با کمترین قیمت ارائه میدهد.
داستان ویدابیا چطور شروع شد و از کجا به فکر راه اندازی یک کسب و کار افتادید؟
من ورودی سال 90 کارشناسی عمران و 94 کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد هستم؛ در دوران دانشجویی برای انجام پروژهای در دانشگاه نیاز به یادگیری نرم افزار داشتم؛ آموزشی به زبان فارسی برای این نرمافزار وجود نداشت و به ناچار، یک آموزش به زبان اصلی تهیه و استفاده کردم. از همان موقع سوالی در ذهنم شکل گرفت که چرا محتوای آموزشی با کیفیت به زبان فارسی در دسترس نیست!؟ این ایده در ذهنم شکل گرفت که ما میتوانیم ویدئوهای آموزشی خارجی را ترجمه کرده و در اختیار افراد قرار دهیم. ایده خود را با هماتاقی خوابگاه دانشگاه که برنامهنویس بود، مطرح کردم و ایشان از ایده من استقبال کرد. اواخر سال 94 همراه با دونفر از دوستانم سایت «بلدشو» را راهاندازی کردیم. در ابتدای کار خودمان فیلمهای آموزشی را ترجمه و دوبله میکردیم و در سایت میفروختیم.
رشد ویدابیا از کجا و به چه شکل شروع شد؟
فروش بالایی تا قبل از آشنایی با تریگآپ نداشتیم اما کار خوبی که برای کاهش ریسک انجام دادیم این بود که با مترجم و صاحبان استودیوها به صورت درصدی از فروش قرارداد بستیم؛ این کار باعث کاهش هزینههای ما در روزهایی شد که هیچ سرمایهای نداشتیم. در سال 95 به صورت اتفاقی با یکی از نمایندگیهای تریگآپ در دانشگاه آشنا شدیم، برنامههایمان را به آنها ارائه دادیم و مورد استقبال ایشان قرار گرفت و قرار شد تا در دوره 1 ماهه پیششتابدهی در تهران شرکت کنیم. دوره پیششتابدهی در فروردین 96 آغاز شد و منتورها و مشاورها به ما کمک بسیاری کردند و متوجه شدیم که کار ما خیلی استارتاپی نبوده، چرا که وابسته به افراد بود و جای رشد و مقیاسپذیری نداشت. بعد از آن دوره تصمیم به تغییر مدل کسبوکار گرفتیم و همه فرآیندهای موجود را پلتفرمی کردیم. تیر ماه 96 در تریگآپ پذیرفته شدیم و با و مشاوره و منتورینگی که صورت میگرفت در کسبوکارمان تغییراتی ایجاد کردیم.
کی به دنبال جذب سرمایه رفتید و سرمایه را به شکل هزینه کردید؟
ما تا آخر سال 96 به توسعه کارمان پرداختیم و تصمیم به جذب سرمایه گرفتیم. به مدت 7 ماه بین تهران و مشهد برای جذب سرمایه در رفت و آمد بودم. نهایتا در مرداد 97 توانستیم از شتابدهنده شناسا بر روی بلدشو جذب سرمایه کنیم؛ تا اسفند97 با تبلیغات غیر هدفمند فقط سرمایه هدر میدادیم تا اینکه با مدیرعامل شرکت مانیشن سابق (شرکت دونبش فعلی)، آشنا شدیم، ایشان کمکهای بسیاری در فهم دیجیتال مارکتینگ و توسعهی آن به ما کرد و مسیر درست را به ما نشان داد. بعد از جذب سرمایه تعدادی از افراد به تیم پیوستند و فقط تولید محتوا انجام میدادند اما هنوز در فروش ما هیچ تغییری ایجاد نشده بود. اما با آشنایی با آقای حمید چرمفروشان(مدیر عامل دونبش) نقطه عطفی در کسبوکار ما ایجاد شد و با اصول اولیه دیجیتال مارکتینگ، سئو و شناخت مشتری آشنا شدیم. به ما گفته شد باید دیجیتال مارکتینگ انجام داد اما به صورت غلط آن را انجام میدادیم و با پرداخت هزینه زیاد بنر خود را در سایتها تبلیغ میکردیم و هیچ بازدهی برای ما نداشت؛ مهمترین نکته در دیجیتال مارکتینگ شناسایی مخاطب هدف بود که ما به درستی آن را انجام نمیدادیم.
ویدابیا چه زمانی شکل گرفت ؟
با گذشت 4 سال از فعالیت ما احساس زوال در کار دیده میشد و از طرفی هم شناسا هم به عنوان سرمایهگذار از ما توقع بازدهی داشت؛ شناسا یک جلسه همفکری با مدیران بعضی از شرکتهای موفق از جمله آپارات برای ما هماهنگ کرد و متوجه شدیم کاری که انجام میدهیم فقط استفاده از ظرفیت آموزشی کار است و این پلتفرم قابلیتهای بسیاری دارد که از آن بهرهمند نشدیم. با بررسیهای چند ماهه و مشورت با سرمایهگذار تصمیم به تغییر مجدد مدل کسبوکار خود گرفتیم و یک پلتفرم جدید ترجمه و صداگذاری را ایجاد کردیم و در سال 98 این ایده شکل گرفت و ویدابیا متولد شد.
چگونه موفق به دریافت جایزه گوگل و عضویت در شتابدهنده اسپانیایی شدید؟
داستان جایزه گوگل به قبل از شکلگیری ویدابیا برمیگردد؛ تصمیم گرفته بودیم بلدشو را بینالمللی کنیم؛ قصد شرکت در جشنواره WSIS ژنو سوییس را داشتیم اما زمان برگزاری آن با ایده جدید ما گره خورد و نهایتا در جشنواره شرکت نکردیم. بعد از 6 ماه مجددا با نام جدید ویدابیا ثبت نام کردیم و پذیرفته شدیم. اسم ویدابیا را در عرض چند دقیقه و با عجله انتخاب کردیم که در واقع ترکیبی از کلمات Video و Dobbing است. در این جشنواره با شتابدهنده اسپانیایی Bridge for Billions آشنا شدیم که این شتابدهنده منتورها را با استفاده از پلتفرم هوشمند با جزئیات به استارتاپها متصل میکند و از طریق این پلتفرم استارتاپها مدل کسبوکاریشان را از منتورها دریافت میکنند.
چه زمانی متوجه شدید که ویدابیا میتواند به شما برای رسیدن به اهدافتان کمک کند؟
اواخر سال 98 پلتفرمهای ما از هم جدا شد و دامنه vidubia.com را خریداری کردیم. قبل از انجام هر اقدامی و برای جلوگیری از اشتباهات گذشته این مسئله را بررسی کردیم که آیا محصول ما solution problem fit (متناسب با مسائل بازار) هست یا خیر؟ برای این کار به صورت دورکاری در شرکتها و ارگانهای مختلف ثبت نام کرده و پروژهها را بر روی سایت خود انجام و تحویل میدادیم. در اوایل کار، سایت دارای مشکلات بسیاری بود و بخش قابل توجهی از کارها را به صورت دستی انجام میدادیم. بعد از 3 ماه کارکردن به صورت پروژهای و بدون تجربه، خودمان را به بقیه معرفی کردیم و کمکم متوجه شدیم این کار شدنی است و قابلیت رشد دارد. خرداد 99 سایت ما به صورت جدی آغاز به کار کرد و اقدامات زیادی در مارکتینگ و سئو برای بالا آمدن سایت انجام دادیم. مهرماه 99 پروژههای ما رو به افزایش بود و از 100استارتاپ هم جذب سرمایه کردیم و نهایتا در آذر ماه رشد بسیار زیادی را شاهد بودیم و کسبوکار ما سیر صعودی به خود گرفت. تا اسفند 99 میانگین ماهانه 130 درصد رشد داشتیم و تیم 4 نفره ما به یک تیم 12 نفره تبدیل شد.
اشاره کردید زمانی بیانگیزه شدید و «نه»های بسیاری از افراد شنیدید، چطور توانستید انگیزه خودتان را در برابر این مشکلات حفظ کنید؟
ما زمانی که برای برگزاری جلسات با سرمایهگذاران به تهران می آمدیم، در نمازخانه تریگآپ تهران مستقر می شدیم؛ یادم هست که در یکی از سفرهایمان به تهران 12 روز در نمازخانه تریگآپ زندگی کردیم. در سال 96 که اوج تورم در کشور بود ما سفرهای زیادی بین تهران و مشهد داشتیم و هزینههای سفر برای ما زیاد بود. منظورم از این توضیحات این است که سختی و فشار زیادی را در طول این سالیان تحمل کردیم و تا حدودی آب دیده شدیم. اما خوشحال هستیم که اولین کار درستی که انجام دادیم این بود که درصد از فروش با مترجم و صاحبان استدیو کار میکردیم که باعث شد هزینهها کاهش پیدا کند. همچنین همهی تیم مدتی کارمندی را تجربه کرده بودند، میدانستیم اگر این مسیر را رها کنیم باید کارمند باشیم و با همین انگیزه، خود را رشد دادیم.
اکوسیستم استارتاپی در خارج از تهران کمتر توسعه پیدا کرده است؛ چالش جدی شما در مشهد چیست؟
ما مشهد بودیم و تریگآپ هم به تازگی وارد مشهد شده بود؛ اوایل کار با دو چالش روبرو بودیم؛ اول اینکه در سالهای 95 و 96 مانند الان دسترسی راحتی به آموزش آنلاین نداشتیم و اکثر آموزشها به صورت حضوری برگزار میشد. ما توانایی رفتن به تهران برای دوره 3 یا 4 ساعته را نداشتیم و در شرایطی که در مشهد افراد خبرهای برای آموزش وجود نداشت از فضای آموزش دور بودیم. تصمیم به حل این مشکل در مشهد گرفتم، از سال 97 مسئول اجرایی تریگآپ مشهد شدم و همه کارهایی که باید در تهران انجام میشد را برای استارتاپها در مشهد انجام میدادیم. چالش دوم منتورینگ است، مخصوصا برای کسبوکارهای شهرستانی که دسترسی محدودی به افراد خبره و منتورهای با تجربه دارند.
به طور کلی یک سرمایهگذار و شتابدهنده چه وظایفی در مقابل استارتاپ دارد؟
اگر بخواهم در مورد یک شتابدهنده خوب صحبت کنم، عملکرد شتابدهنده اسپانیایی را مثال میزنم؛ پس از پذیرش به ما گفتند که اگر مشکل مالی دارید برای تخفیف میتوانید سوابق و مدارک را برای ما ارسال کنید؛ مثلا یکی از شروط حمایت آنها درآمد زیر 1000 دلار بود. ما هم سابقه و درآمد زیادی نداشتیم و در ایمیلی به آنها توضیح دادم که درآمد کارمندان ما گاها به زیر 100 دلار میرسد؛ بدون اینکه از ما سند و مدرک بخواهند به تیم ما 70 درصد بابت خدماتشان تخفیف دادند. هر هفته با منتورها جلسه داشتیم و به ما برنامههای خوبی ارائه میدادند. حتی از خدمات دیگری که به ما ارائه دادند، شرکتکردن در همایشها و دورههای آموزشی مطرح و تراز اول دنیا بود. با تخفیفی که ما از این شتابدهنده گرفتیم، مجموعا 200 دلار پرداخت کردیم و با همین مبلغ اعتبار سایتهای آموزشی بسیاری به ما داده شده است. پس منتور خوب در پیشرفت کسبوکار نقش خیلی مهمی دارد. شتابدهی آنلاین در کسبوکار ما خیلی موثر بود و از این فرصت بهرهمند شدیم و امیدواریم این فرصت برای استارتاپهای نوپا شکل بگیرد.
پس از دریافت سرمایه، استارتاپ باید چه اقدامات مهمی انجام دهد و پیشنهاد شما به کسب و کارهای نوپا چیست؟
شما به عنوان استارتاپ پس از جذب سرمایه باید این سرمایه را صرف جذب مخاطبان جدید بکنید. زیرا جذب مخاطبان جدید، هزینههای زیادی را میطلبد و باید در اولین مرحله مخاطبان جدید را به وسیلهی بازاریابی مناسب و شناخت مخاطب جذب کرد و سپس روی توسعه و نگهداشتن آنها هزینه کرد. توسعه منابع انسانی و تغییر دفتر محل کار نباید به عنوان اولویت برای استارتاپها به حساب بیاید.