گفتگوی آرش سروری در خصوص کارآفرینی بانوان در آستانهی رویداد سکوی پرتاب مانا
از مهندسی کامپیوتر تا مشاوره به استارتاپها در خصوص نحوه ورود به بازار
من در دبیرستان ریاضی خواندم و لیسانسم را در مهندسی کامپیوتر، گرایش سخت افزار گرفتم و ارشد را علوم تحقیقات، گرایش معماری سیستمها و با اینکه دکتری قبول شدم، چون درگیر کار بودم دیگر ادامه ندادم. سال 82 شروع همکاری من با صدا و سیما و برنامههای حوزه فناوری، در شبکه آموزش بود و بعد با شبکههای دیگر هم همکاری داشتم تا به الآن که در شبکه چهار برنامه طلوع و شبکه نسیم، برنامه بیسیم و برنامههای مختلف در رادیو را دارم.
از اوایل دهه 90 برنامههای رادیویی شروع شد و از سال 94 با آپارات و نماشا به صورت اینترنتی فعالیت داشتم و بعد هم فعالیت در شبکههای اجتماعی؛ این روند باعث شد سردبیر یکسری از مجلات در حوزه فناوری باشم، مثل “الآن چیست” که تمام الکترونیک است و “کلیک” که سردبیر ارشد و مدیر آن هستم. حالا با انواع رسانهها آشنا هستم و از لحاظ رویکرد، عملکرد، برنامهسازی و تولید محتوا سعی میکنم به استارتاپها و کسب و کارها مشاوره بدهم. این مشاورهها در خصوص ورود استارتاپها به بازار و شناسایی رسانههای مناسب هر استارتاپ به همراه برگزاری یکسری ایونت است. از اوایل دهه 90 ما ایونتهای زیادی در ایران داشتیم و فکر میکنم این ایونتها بتواند به کسب و کارها کمک کند تا دیده شوند و صدایشان به گوش بقیه برسد.
مهمترین اشتباهات تیمهای استارتاپی چیست؟
-
ایدههای اشتباه
اولین اشتباه در تیمهای استارتاپی تعصب روی ایده است، تصور میکنند ایدهای که دارند خیلی خوب و بینقص است اما جلوتر که میآیند متوجه میشوند ایدهی چندان خوبی هم نیست و حتی قبلا اجرا شده و درواقع در ابتدای کار رقبا را بررسی نمیکنند.
-
تیم سازی اشتباه
مرحله بعدی تشکیل تیم است، برای تشکیل تیم سراغ فامیل و دوستانی میروند که اصلا این افراد نمیتوانند به تیم کمک کنند، تیم باید شما را کامل کند و اگر یک مارکتینگ هستید باید دنبال فنی باشید و اگر فنی هستید دنبال مارکتینگ و فروش. باید با کسانی همکاری کنید که ارتباطات خوبی داشته باشند، چون این افراد در روند کار به شما کمک میکنند.
-
ضعف قراردادنویسی و اضافه کردن سرمایه گذار
موضوع بعدی بحث قراردادهاست، از مشاور حقوقی مشورت نمیگیرند و باعث میشوند بعدا که به پول و سود برسند یا شکست بخورند، دعوایشان بشود و جدا شوند. ما همیشه میگوییم در ابتدای کار با هزینه شخصی خودتان جلو بروید اما خیلیها از اول دنبال سرمایه گذار هستند. بهتر است در ابتدا به صورت بوت استرپ (bootstrap) بالا بیایید؛ یعنی از درآمدی که دارید برای توسعه کار خود خرج کنید و خیلی دنبال اسپانسر، حامی و سرمایه گذار نباشید.
-
اعتبارسنجی در تمامی سطوح
بحث بعدی اعتبار سنجی است که از آن غافلند، اعتبار سنجی موضوع خیلی مهمی است، از دیدگاه خود افراد صاحب ایده، ایده خوبی دارند اما مثلا اگر مشتری آنها سالمندان است، باید تحقیق کنند آیا این افراد از همچین چیزی استفاده میکنند و اصلا از موبایل استفاده میکنند یا تکنوفوبیا دارند، پیشنهاد میکنم کتاب تست مامان را در این خصوص مطالعه کنند.
-
روابط عمومی و توسعه مارکتینگ
ارتباطات هم موضوع مهمی است، اکثر تیمها نیاز به یک روابط عمومی دارند، یک نفر که ارتباطات خوبی داشته باشد و بتواند با مردم و رسانهها کار کند و درنهایت اینکه باید تیم را مرتب توسعه بدهند، مارکتینگ خوب داشته باشند، بخش HR و منابع انسانی را تشکیل دهند، در ابتدای کار باید خیلی خاکی باشند و جهادی کار کنند تا ایده اولیه به جایی برسد.
اهمیت شخصیت و مهارت در تیم سازی استارتاپها
در یک تیم هم مهارت مهم است و هم شخصیت، من زیاد به مدرک دانشگاهی اشاره نمیکنم چون در حال حاضر چندان اهمیتی ندارد. فکر میکنم آدمی که به تیم اضافه میشود باید هم شخصیتی داشته باشد که بتواند کار تیمی و گروهی بکند و هم مهارتهای لازم دیگر را. خوش قولی، نظم و دقت و حرفهای بودن از مهارتهای فردی مهم است چون تاثیرگذاری زیادی در پیشرفت کار دارد اما پیدا کردن افرادی با این ویژگیها با توجه به اینکه متاسفانه بسیاری از نخبههایمان هم دارند از ایران میروند، کار آسانی نیست و شاید بتوان آنها را از کسب و کارهای دیگر جذب کرد. اما پیشنهاد من این است که گرچه مهارت در اولویت است اما اگر فردی شخصیت خوبی از لحاظ روابط عمومی و ویژگیهای دیگر دارد و مهمتر از همه روحیه کار تیمی دارد، او را مد نظر قرار دهیم.
سهمدهی به اعضای تیم یک چاقوی دو لبه
روحیه و انگیزه بالا هم یکی از گزینههای استخدامی است و فکر میکنم این انگیزه به شخصیت خود فرد برمیگردد، وقتی فرد تحصیلاتی داشته باشد و متناسب با تحصیل و علاقهاش کار پیدا کند مسلما بهترین مسیری است که یک فرد میتواند طی کند و انگیزه هم داشته باشد. خدا را شکر برای خود من هم این شرایط بود اما پیدا کردن این افراد کار سختی است و خودم هم دنبال چنین افرادی هستم.
متاسفانه سیستم و ساختار دولتی که کارمندهای دولت صبح و عصر کارت میزنند و به خانه میروند، اتفاق خاصی در آنها نمیافتد و بیشتر یک زندگی روزمره، تکراری و بیهوده است، یعنی وقت تلف میشود. البته راجع به همه اینطور نیست اما یک درصدی شاید اینطور باشد و این فرایند با شخصیت و نسل ما در تضاد است چون ما پویا و با انگیزهایم. البته شرایط اخیر و پاندمی کرونا باعث ایجاد احساس ناامیدی شده و بحرانهای اقتصادی هم شرایط را سختتر کردهاند اما شاید شریک کردن فرد و سهامدار کردنش راه خوبی باشد اما این کار یک چاقوی دو لبه است و با توجه به آن فرد میتواند به ضرر یا منفعت شما باشد.
معمولا کسانی که به هستههای اولیه یک استارتاپ اضافه میشوند، چون ارزش آن استارتاپ کم است شاید لازم باشد شما 50- 40 درصد سهم به او بدهید اما وقتی کار توسعه پیدا میکند، با زیر 10 درصد و حتی 1 درصد میشود انگیزه افراد را بالا برد. من فکر میکنم تستهای شخصیت، مهارتهای فردی، گفتگو و تعامل، نشان دادن ماموریت، هدف و چشم انداز ما به افراد تیم میتواند در این امر کارگشا باشد، حالا اگر سهامی هم تعلق بگیرد قطعا میتواند کمک کننده باشد.
اهمیت محتوا یه عنوان کلید اصلی کسب و کارها
چندین سال پیش جمله بیل گیتس با عنوان محتوا پادشاه است، خیلی معروف شد و بعد خیلی عناوین دیگری به آن داده شد و گفتند که دیگر از پادشاهی گذشته اما واقعا میدانیم که محتوا کلید اصلی خیلی از کسب و کارهاست. مثلا دیجی کالا در دهه 80 با محتوای خوب و مقایسههایی که انجام داد، بالا آمد و معروف شد، بعد هم کارهای دیگر را اضافه کرد و مارکت پلیس شد.
قطعا محتوا موضوع مهمی است، چه در سایت و چه سوشال مدیا. اینستاگرام بیش از 40 میلیون کاربر فعال ایرانی دارد، یک آماری وجود دارد که از 82 میلیون جمعیت ایران، 60 میلیون ایرانی به صورت فعال از اینترنت استفاده میکنند، اگر این عدد جمعیت جهان بود، رتبه یازدهم را داشت، پس بازار خیلی بزرگی دارد. به نظر من محتوا را خیلی باید جدی گرفت، در استراتژیهای محتوایی میتوانیم از افراد متخصص این کار استفاده کنیم که مدیران محتوایی هستند و جنس محتوا را، هم متن و تصویر و هم صوت و ویدیو را میشناسند و برای هر جایی، محتوای خاص خودش را تولید میکنند که این موضوع مهمی است و داشتن یک تقویم محتوایی بسیار تاثیرگذار است.
محتوا باید براساس مخاطب و مشتری ما تولید شود، اگر مشتری خانمهای خانهدار هستند قطعا نمونه بارز و خوب آن نینی سایت است که رتبه الکسای آن زیر 15 ایران است. جمعیت ما به سمت سالمندی میرود، یعنی حدود 30 سال دیگر ما پیر میشویم و جمعیت سالمند ایران زیاد میشوند؛ به نظرم اگر کسب و کارها در این حوزه تمرکز کنند و محتوای مرتبط با سالمندان را آماده کنند، میتوانند تا چند سال بعد موفق شوند. توجه به کپی رایتینگ به عنوان یک علم از اهمیت بالایی یرخوردار است، این روزها مدلهای مختلف تبلیغات و آگهیهای تاثیر گذاری را میبینیم ولی چیزی که در ذهن میماند، آن چیز متفاوت و خلاق است که قطعا خلاقیت و استراتژی افراد نخبه در این کار خیلی تاثیرگذار است.
یافتن نیروی خوب، موضوعی مهم در امر تیم سازی استارتاپ ها
تشخیص آدمها سخت شده و رفتار آنها در شبکههای اجتماعی تاثیرگذار است. اینکه شخصی چقدر دنبال کننده دارد، محتوا و اینگیجمنتش (engagement) بالاست، کامنتهایش چقدر است و نظر منفی در مورد او چقدر است همه تاثیرگذار است. فکر میکنم در خرید جنس هم همین موضوع اهمیت دارد، مثلا اگر من بخواهم جنسی از دیجی کالا بخرم به نظرات مردم و امتیازی که به جنس دادند توجه میکنم، در تشخیص افرادی که استاد، متنور، مدرس و سخنران هستند هم از تعامل آنها با مخاطب و نظرات کاربران میتوان آنها را سنجید.
افراد خوب بعضیهایشان دارند از ایران میروند و یا جذب کسب و کارهای بزرگ با حقوق بالا میشوند، افراد متوسط هم پیشنهادهای خوبی دارند اما میتوان آنها را پیدا کرد. علی بابا و الی گشت در اسفند ماه به دلیل شیوع کرونا، تعدادی از افرادش را تعدیل کرد و خیلی از استارتاپها توجهشان به این افراد جذب شد که یک فرصت بود. لینکدین را باید جدی گرفت چون یک شبکه تخصصی در این حوزه است و برای منابع انسانی میتواند خیلی کارساز باشد. من به یک اصل معتقدم که اگر دنبال استعداد در این حوزه باشیم، میتوانیم افراد را تربیت کنیم، جوانی که انرژی دارد و علاقهمند است را آموزش میدهیم و این افراد یا با قرارداد و یا بنا بر اصول اخلاقی تا چند سال برای ما کار میکنند و این روش تاثیرگذاری است که میتوان آن را جدی گرفت.
حرکت علم بازاریابی به سوی ترندهای فناوری
من فکر میکنم ترندهای روز به ویژه هوش مصنوعی (AI) به کمک بازاریابی میآیند و ما در تبلیغات استفاده از هوش مصنوعی و رباتیک را خواهیم دید. ایدههای خلاقانه وجه تمایز کارهای خوب و بد است، بنابراین بازاریابی و مارکتینگ به سمت ترندهای فناوری میرود اما شاید به طور مستقیم این اتفاق نیفتد؛ مثلا 5G شاید در ارتباطات و بلاکچین در فناوری تاثیرگذار باشند اما تاثیر هوش مصنوعی اگردر این بخشها اضافه شود، بیشتر است. همین مسئله کرونا باعث شد افراد اصیل و حرفهای از فیک جدا شوند؛ چون آنها توانستند سریع تغییر مسیر دهند و کار جدیدی را شروع کنند و ایدههای جدید داشته باشند.
تغییرات شبکه های مجازی از فیسبوک و وایبر تا اینستاگرام و تلگرام
در اوایل دهه 90 فیسبوک و وایبر به عنوان شبکه اجتماعی و پیامرسان روی کار بودند و بعد افول کردند که البته فیلترینگ هم در این افول بیتاثیر نبود و مردم بعد از آن جذب تلگرام شدند و موارد دیگری مانند ویچت، تانگو و لاین هم بود اما تلگرام ترند شد و باز اتفاق فیلتر برای تلگرام هم افتاد و پیامرسان واتساپ روی کار آمد. پیامرسانهای داخلی هم هستند اما پرچمداری در پیامرسانهای داخلی نداریم. شبکههای اجتماعی هم از فیسبوک به اینستاگرام تغییر مسیر دادند و البته فیسبوک، اینستاگرام را خرید اما شاید قویترین سوشال مدیا در ایران همان اینستاگرام باشد و واتساپ هم قویترین پیامرسان. البته واتساپ در این اواخر دچار حواشی شد و به خاطر مسائل حریم خصوصی و دیتا مردم به سمت سیگنال تغییر مسیر دادند که آن هم سریع فیلتر شد و باز به سمت تلگرام بازگشتیم، اما همچنان واتساپ مطرح است.
من به لینکدین خیلی خوشبینم و خوشبختانه فیلتر هم نیست و فضای خوب و تخصصیای دارد، توییتر با اینکه فیلتر است اما فضای خوبی برای ابراز عقاید، نظرات و کامنتهایی است که میخواهیم از مردم بگیریم. تیک تاک هم داریم اما در ایران فیلتر است و در اپیدمی کرونا خیلی مورد توجه و پیشرفت بود و حتی دستور فیلترینگ آن توسط ترامپ در آمریکا داده شد اما ما کلا آن را نداریم. امیدوارم اینستاگرام فیلتر نشود چون از آن استفاده خوبی میشود، خود من امسال بیش از 300 لایو با متخصصین داشتم، در رویدادها خیلی کمک کننده است و به اطلاع رسانی و دیده شدن کمک میکند.
کنترل کردن شبکههای اجتماعی گزینه بهتری نسبت به فیلترینگ
استوری تلینگ یا داستان سرایی در استوریها، لایوها، پستها و هشتگها و … ویژگیهای خوب اینستاگرام است. طبق آماری که سخنگوی دولت بیان کرد اگر اینستاگرام فیلتر شود، یک میلیون نفر بیکار خواهند شد. اما شبکههای اجتماعی بعدی که شاید هنوز در دنیا پرچمداری ندارد، فکر میکنم بیشتر به سمت ویدیو باشد و ویدیو همچنان ترند است، چون در کوتاهترین زمان بیشترین مطلب را بیان میکند مثل استوریهای 15 ثانیهای اینستاگرام. امیدوارم مسئولین شبکههای اجتماعی که مردم از آنها استفاده میکنند و در اشتغال، آموزش و نخبهیابی موثر است را فیلتر نکنند چون واقعا از آنها استفاده مناسبی میشود و میتوان آنها به جای فیلتر کردن، کنترل کرد.
چالشها و فرصتهای کارآفرینی حوزه بانوان
-
افزایش آمار مدیریت بانوان نسبت به گذشته
ما اخیرا رویداد چیستا را در صندوق نوآوری داشتیم که بانوان مدیر استارتاپها، شرکتهای دانش بنیان و خلاق در آن شرکت داشتند، آماری که من دیدم بیش از 5700 شرکت دانش بنیان که بیش از 11 درصد از این مقدار، مدیر عامل خانم دارند، یعنی حدودا 600 شرکت را خانمها مدیریت میکنند و بیش از 22 درصد خانمها در هیئت مدیره فعالیت دارند، یعنی بیش از یک پنجم در هیئت مدیره کسب و کارهای دانش بنیان و خلاق هستند، این آمار زیاد نیست اما خوب است و میتواند بهتر هم شود.
-
پیشرفت چشمگیر بانوان در عرصههای مختلف
تا سال 92 مدیران خانم 5 درصد بودند و در دولت جدید گفته شده که تا 30 درصد این مقدار قرار است افزایش یابد. شرکتهایی که خانمها آن را مدیریت میکنند، قطعا برای استخدام، اضافه کاری، جلسات و … برای خانمها خیلی راحتتر است. ما خانمهای حرفهای زیادی داریم که میتوانند بین زندگی شخصی و کاری خود تفکیک قائل شوند، آن دورهای که خانمها در خانه بنشینند و فقط بشویند و بپزند تمام شده، خانمها در فضای کار حضور دارند و بیش از 50 درصد خانمها فارغ التحصیل دانشگاهها هستند و حتی گاهی آمارشان در کنکور هم بیش از آقایان است.
-
تمامی بانوان فعال در حوزه کارآفرینی میتوانند به موفقیت دست یابند
در حوزه یکسری کسب و کارها مانند حوزههای آرایشی، بهداشتی، لایف استایل، سلامت، پوشاک و موارد دیگر خانمها به خوبی میتوانند آنها را مدیریت کنند و باید پتانسیل این کار هم وجود داشته باشد. رویدادهایی مانند مانا و چیستا میتوانند این ذهنیت را در خانمها ایجاد کنند که کسانی مثل خانم آیت حسینی و نازنین دانشور به جای خوبی رسیدند و ما هم میخواهیم برسیم.
-
چالشهای تعاملات بانوان در محیط کار مردانه
خانم شهره ناصری یکی از مدیران سازمان فناوری اطلاعات در حوزه شبکه ملی یک سخنرانی جالب با موضوع دولت سبیلهایت را نزن داشتند با این مضمون که یک خانم چطور میتواند با آقایان کار کند، وقتی به یک مدیر دولتی زنگ میزند و درخواست فلان آمار را دارد، میگوید من جواب خانم را نمیدهم. این موضوع عنوان میکند که یک خانم باید مثل یک مرد، مردانه رفتار کند و ایشان با بیان تجربیاتشان نشان میدادند که یک خانم چه سختیهایی برای برگزاری جلسات و جلو بردن کار با آقایان و مدیران مرد دارند و البته در نهایت هم موفق میشوند.
-
کم رنگ تر شدن تبعیض جنسیتی با افزایش موفقیت بانوان استارتاپی
فارغ از تبعیض جنسیتی که خوشبختانه کم هست، اما هست، باید نگاهمان را به قضیه عوض کنیم، اینکه یک خانم، مدیر کسب و کاری باشد و بتواند آن را هدایت کند قطعا میسر است و حتی میتواند این کار را حرفهای تر از یک آقا انجام دهد اما نگاه و برخورد یکسری سازمانها و ارگانها به این موضوع باید تغییر کند. خوشبختانه اکوسیستم استارتاپی و استارتاپهایی که وجود دارند این قضیه را عوض کردند، ما خانمهای موفق زیادی داریم، نازنین دانشور که تخفیفان و نتبرگ را مدیریت میکند، آیت حسینی نشانه و راتا را، کتایون سپهری که شتابدهنده منش را دارد و در کل ایران میگردد و استارتاپهای خوب را پیدا میکند و در سراسر دنیا هم خانمهای موفق زیادی با شرکتهای بزرگ کار میکنند، مانند ملودی حسینی که در انگلستان و در حوزه اینگیجمنت فعالیت دارد.
-
برگزاری رویداد کارآفرینی بانوان دلیلی بر تبعیض جنسیتی نیست
به نظرم باید چالشها را شناسایی و آنها را رفع کنیم، یک بخشی را با حاکمیت و دولت و بخشی را هم با فرهنگ سازی و آموزش. دورهمیها و رویدادهایی مثل چیستا و مانند مانا که 100 استارتاپ برگزار میکند، میتواند در تغییر این نگرش کمک کند. ما دو نوع برخورد داریم، یکی اینکه اصلا فرقی بین آقا و خانم نیست و نباید تفکیک شوند و یکی دیگر که بگوییم کارآفرینی بانوان. من با برخورد دوم موافقم به این دلیل که تبعیض جنسیتی وجود ندارد یا قصد جدا کردن آقا و خانم را نداریم اما به هرحال به این مسئله میپردازیم چون مهم است. صدای خانمها در رویدادهای مختلف خیلی به گوش نمیرسد و حالا یک رویداد مختص برای آنها برگزار میکنیم اما این نگرش که آنها را به خاصر تبعیض گذاشتن جدا بررسی میکنیم، اینطور نیست. در خیلی از رویدادهای مختلف ما آقایان و خانمها را در کنار هم داریم، مثلا دو آقا و سه خانم یا برعکس، ما باید به آموزش و فرهنگ سازی کمک کنیم تا این تغییر نگرش اتفاق بیفتد.
آموزش و فرهنگ سازی دو امر بسیار مهم در کارآفرینی بانوان
خانمهای مجرد زمان بیشتری دارند و الآن خانمهای مجرد بنیانگذار یا مدیر استارتاپ داریم که کار را هم جلو میبرند. وقتی خانم متاهل میشود اگر همسرش همپایش باشد و کمکش کند گاهی اتفاق خوبی میافتد، وقتی بچهدار شوند شرایط یکم سختتر میشود و معمولا مادر خانم یا آقا میتوانند کمک کنند، به نظرم اگر همه دست به دست هم دهیم این اتفاق میافتد.
مثلا ما نماینده مجلسی در دنیا داشتیم که در حین سخنرانی بچه هم شیر میداده و این یک موضوع حل شده است در دنیا، اگر کار و زندگی را تفکیک کنیم و برای هر دو وقت بگذاریم، اتفاقهای خوبی میافتد، همراهی همسر، خانواده، اطرافیان و دوستان در این قضیه کارگشاست. خیلیها معتقدند خانمها در تصمیم گیری منطقیتر برخورد میکنند و بعضیها هم معتقدند که نه احساساتی عمل میکنند.
در واقع ژنها متفاوت است اما فکر میکنم این قضایا با کر کردن، آموزش دیدن و فرهنگ سازی حل میشود، از طرفی در معمولا تصمیم گیریها در هیئت مدیره انجام میشود که معمولا ترکیبی از خانمها و آقایان است. این احساسی برخورد کردن برای آقایان هم مطرح است و نمیتوانیم تفکیک کنیم چون در بعضی مسائل خانمها منطقیتر هستند.
خود من یک فرزند دارم که تقریبا دو سالش است و با آمدنش زندگی ما را دچار تغییراتی کرده اما قطعا این همسرم است که کار خودش را کمتر کرده و بیشتر زمانش را صرف بزرگ کزدن بچه میکند، اگر الآن او نبود من هم اینجا نبودم. توجه به این مسائل خیلی مهم است، به خصوص یکی دو سال اول که بچه خیلی وابسته به مادر است و نیاز به شیردهی و مراقبت دارد و نقش پدر در اینجا کمرنگتر است.
همانطور که گفتم خانمهای مدیری که بچه دارند، شرایط برایشان سخت میشود و نقش اطرافیان در اینجا خیلی مهم است. اتفاقا خانم دانشور تعریف میکرد که در بحبوحه ادغام تخفیفان و نتبرگ بچهدار شدند و بچه داشتن برای خانمی که مدیر دو کسب و کار بزرگ است که با هم ادغام شده و دردسرهای زیادی دارد، باید بچه هم بزرگ کند، میگفتند بچه را پیش ماردشان میگذارند و سریع سرکار میروند و مرتب در تماساند، خانم باید خیلی مدیر باشد که هم بتواند کسب و کار را جلو ببرد و هم خانه و بچه را، اما امیدوارم که اطرافیان کمک کنند.
قسمتهایی از این گفتگو را میتوانید در ویدیو زیر تماشا نمایید: