درمان کرونا با سلول های بنیادی

رسانه
2020/11/14 نوامبر
100st.ir/9644
کپی شد

یک و ماه و نیم بعد از بازگشت به ایران کرونا شروع شد

ما برگشتیم به کشور، و بلافاصله یک ماه، یک ماه و نیم بعدش بحث کرونا شروع شد و من هم دیدم که الان وقت نشستن نیست، هرکس از دستش هر کاری برمی‌آید باید انجام بدهد، سازنده دستگاه کیت‌ساز کیت، ما هم در حوزه خودمان باید یک کاری را شروع می‌کردیم ما هم آمدیم در بحث سلول درمانی شروع به کار کردن کردیم، از این لحاظ آمدیم در بحث سلول درمانی دست به کار شدیم، چون وقتی میدیدیم که زمانی که از اینها استفاده می‌کنیم یک سیستم  ایمنومدولیتوری خیلی بالایی دارند،و خیلی خوب و خیلی سریع سیستم ایمنی را تعدیل می‌کنند و به یک حد مناسبی می‌رسانند.

28 اسفند اولین سری از سلول‌های بنیادی برای اولین مریض آماده شد

بر این اساس ما شروع کردیم و تقریبا می‌شود گفت بیست و هفتم یا هشتم اسفند بود که سلول‌های ما برای اولین مریض آماده شد که ساعت یازده شب بیمارستان مسیح دانشوری رفتیم و به بیماری که در فاز فوق حاد قرار داشت و بسیار حالش بد بود تزریق کردیم. تزریق اول چیزی ندیدیم، تزریق دوم را که انجام دادیم، من خودم دوست داشتم می‌رفتم بیمارستان مسیح، می‌رفتم بالای سر مریض، همه می‌گفتند نمی‌خواهد بیایی خیلی خطرناک است می‌گفتم نخیر، شما هم پرستار و دکتر هستید اینجا هستید و من هم یکی مثل شما، من لباس پوشیدم و می‌رفتم بالای سر مریض و حتی برای تزریقش هم کمک می‌کردم که تزریقش انجام بشود که با این بنده خدایی که اولین سلول را گرفتند صحبت کردم گفتم حالت چطور است؟ گفت نفسم راحت شد و الان راحت‌تر هستم، دوز سوم را که زدیم بهبودی نسبی حاصل شد و من خیلی خوشحال شدم که خدا را شکر که این مریض‌ها دارند بهبود پیدا می‌کنند.

ما فقط تیر را می‌زنیم حالا اگر به هدف می‌خورد یا نمی‌خورد خیلی دست ماها نیست

بر این اساس مریض‌های دیگر را شروع کردیم، یکی از مریض‌ها بود که دو تا دوز که زدیم بهتر شد؛ یعنی من روز چهارم که رفتم سلول را به یک مریض دیگر بزنم دیدم دارند او را می‌برند داخل بخش؛ یعنی از بخش  ICUداشت خارج می‌شد، دیدم ویالی که ما سلول زده بودیم را دستش گرفته است و گفت می‌خواهم این را یادگاری داشته باشم، گفتم چرا می‌خواهی؟ گفت این من را نجات داد، گفتم نخیر این تو را نجات نداد، خدا تو را نجات داد یعنی این واقعا خیلی مهم است که ما رمیت اذ ریمت ولکن الله رمی ما فقط تیر را می‌زنیم حالا به هدف می‌خورد یا نه دست ما نیست؛ یعنی ما واقعا این را می‌بینیم، به عینه در درمان هست و ما فقط تیر را می‌زنیم حالا اگر به هدف می‌خورد یا نمی‌خورد خیلی دست ماها نیست، به خاطر همین این را شروع کردیم و خدا را شکر یک پیک آمد پایین و مریض‌های ما خیلی کم شد و گفتیم خدا را شکر گه مریض کم شده و عملا زمانی شد که ما هیچ پیوند سلولی نداشتیم، صفر؛

استفاده از فرآوره‌های سلولی به جای خود سلول

دوباره تعداد مریض‌ها زیادشد و ما دیدیم بحث مربوط به سلول یک مقداری دارد هزینه‌بر می‌شود و هزینه‌بر است، خیلی زیاد مثلا تقریبا پنجاه شصت میلیون تومان حالا الان که یک مقدار قیمت‌ها نامتعادل هست کمتر یا بیشتر می‌شد آمدیم روی اگزوزوم کار کردیم و گفتیم به جای اینکه خود سلول را بزنیم بیاییم از فراورده‌های سلول استفاده کنیم چون فراورده‌های سلولی هم همین مکانیسم را دارند می‌توانند یک ایمنومدلیتور خیلی خوب باشند و خیلی سریع جلوی طوفان سایتوکنی را بگیرند و آن شروع کردیم و خدا را شکر دیدیم که دارد خوب جواب می‌دهد و تا الان حدود نزدیک به چهل تا بیمار را زدیم و تقریبا چیزهای مشابهی که برای سلول می‌دیدیم را داریم می‌بینیم.

اول مغز و تفکر مهم است بعدا سخت افزار

بیشتر بحثم سر این است که بگویم خواستن توانستن است، باید بخواهیم؛ یعنی این کرونا یک خوبی که برای کشور ما داشت یک خودباوری خوبی بین همه به خصوص تیم علمی آورد که اگر بخواهند می‌توانند، ما هیچ چیزی کمتر از آنها نداریم، ممکن است از لحاظ یکسری زیرساخت‌ها یک مقدار کم داشته باشیم ولی آن چیزی که حرف اول را می‌زند مغز افراد است، بعد سخت‌افزار است، اگر فکر افراد خوب باشد و یک مقدار هم جرات چاشنی‌اش کنیم، من می‌دانم، من می‌دانم نمی‌شود درنیاوریم، یک کارتنی بود می‌گفت نمی‌شود، نکنید، انجام ندهید این چیزها نیست؛ یعنی واقعا این خودباوری در جوان‌های ما خیلی دارد پا می‌گیرد، این خیلی خوب است، این زاویه خوبش است، یک زاویه بد هم دارد همه نشستند داخل خانه و اکثر کارهایی که می‌کنند در بحث دنیای مجازی هست و می‌گویم خیلی تفریحات عوض شد، خیلی چیزها عوض شد، دیدگاه ما عوض شد. هر کدام می‌تواند یک فرصت باشد و هر کدام هم می‌تواند یک تهدید باشد ولی در بحث علمی واقعا یک فرصت مناسب پیش آورده که به یک خودباوری خوب برسیم که اگر بخواهیم می‌توانیم، خیلی سخت نیست و خودمان هم خیلی دست کم نگیریم؛ یعنی بعضی اوقات دست کم گرفتن خودمان عامل ترمز ما می‌شود، ما می‌گوییم نخیر، خارجی‌ها که این کار را نکردند ما چرا بکنیم؟ حالا اگر او نکرده این دلیل می‌شود ما هم انجام ندهیم؟

کرونا، شروعی برای حل کردن سایر مشکلات کشور

این بیماری البته مقداری هم خوب بود؛ یعنی آن چیزهایی که من می‌دیدم در بیمارستان‌ها انجام می‌شود حتی داروهای گیاهی یا چیزهایی که داشت استفاده می‌شد نشان می‌دهد همه درگیر شدند و همه دنبال این هستند که یک راهی برای این بیماری پیدا بشود،این می‌تواند شروعی باشد برای حل کردن بقیه مشکلات؛ حالا چه علمی، غیر علمی، مشکلات اجتماعی، اقتصادی، همین بحث‌هایی که در کرونا پیش آمد ما دیدم بحث‌های کمک‌های مومنانه چقدر فرق کرد، نذرها فرق کرد، این خیلی مهم است، ما تا الان برایمان جا افتاده بود که هر وقت بخواهیم نذر بدهیم باید یک چیزی بخریم بپزیم به یکی بدهیم؛ حالا یا استفاده می‌شود یا می‌رود داخل سطل آشغال، در محرم خودمان می‌دیدیم چه اتفاقاتی می‌افتاد، همه می‌دیدند ولی الان می‌بینیم که اکثرا رفته در بسته‌های غذا به صورت خشک، مواد اولیه برنج، روغن، گوشت به صورت جداگانه می‌رود به دست محتاج می‌رسد و دیگر ریخت و پاش‌های آنچنانی نیست و خیلی خوب است، به نظر من اتفاق خیلی خوبی افتاد؛ یعنی نباید به این دید نگاه کنیم؛ یعنی یک جایی باید یکسری اتفاقات می‌افتاد که ما یک چیزهایی یاد می‌گرفتیم، من فکر می‌کنم یکی از خوبی‌هایی که این بحث داشت و حکمت خدا دنبالش است شاید ما الان ندانیم، شاید بعدا بفهمیم؛ یعنی واقعا حکمت خدا در آن است؛ یعنی این نیست که فکر کنیم یکی آمد یک کاری کرد و بقیه درگیر شدند و از بین می‌روند، آن را دارد ولی هدف نهایی یک چیز دیگر است که ان‌شالله بعدا خواهیم دید که به چه صورت می‌شود ولی می‌خواهم این را خدمتتان بگویم که همیشه به خودتان باور داشته باشید، خودباوری برای ما و کشور ما رمز موفقیت ما است و فکر می‌کنم اگر به این مسئله توجه داشته باشیم نه زیر بار ظلم و ستم خواهیم رفت نه کم می‌آوریم و همیشه به جایگاه خوبی خواهیم رسید.