شکست سدهای استارتاپ‌ها به کمک صنایع سنتی

رسانه
2022/09/13 سپتامبر
100st.ir/22823
کپی شد
شهاب جوانمردی، مدیرعامل فناپ

نام شهاب جوانمردی، با فناپ پیوند خورده است. او طی سال‌هایی که مدیرعاملی فناپ را به عهده داشت، آن را از شرکتی کوچک به یکی از بزرگ‌ترین هلدینگ‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور تبدیل کرد. جناب جوانمردی در این مسیر نظریه‌پرداز اصلی فناپ بوده و راهبردها و خط‌مشی‌های اصلی آن را تعیین کرده است.

در این گفت‌وگو با ایشان به بحث راجع به ارزش‌آفرینی استارتاپ‌ها، نهادهای غیر سازمانی و تسهیل فضای کارآفرینی پرداختیم.

نقش استارتاپ‌ها در کمک به صنایع سنتی، برای حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال چگونه تعریف می‌شود؟

استارتاپ‌ها قاعدتا به دنبال ارزش‌آفرینی هستند. آن‌ها می‌خواهند یک بیزینس مدل (Business model)، جریان درآمدی (revenue stream) و روش بهره‌وری جدید را برای صنایع موجود یا موضوعات مورد نیاز بشر، به ارمغان آورند. مهم‌ترین مسئله در حوزه‌ای که صنایع سنتی فعالیت دارند، عدم شناخت لازم استارتاپ‌ها نسبت به آن صنعت است.

باید توجه داشت نیازی که از بیرون توسط همه قابل تشخیص باشد، قاعدتا یک بازار در دسترس است که مجموعه‌های زیادی می‌توانند پاسخگوی آن باشند. اما کم‌تر این اتفاق می‌افتد که خود صنایع بتوانند دغدغه‌ها و مسائلشان را عرضه کنند. در گذشته قرار بود این اتفاق در قالب پروژه‌های بین صنعت و دانشگاه رخ دهد؛ اما نوع صورت‌بندی مسئله توسط صنایع، درست و قابل عرضه‌ نبود. در نتیجه دانشگاه و استارتاپ نمی‌توانست برای حل آن مسئله متصل شود. 

امروزه رویدادهایی در اکوسیستم به عنوان ارائه معکوس (Reverse Pitch) رایج شده است. به نظر می‌رسد سازمان‌ها و صنایع متقدم یا سنتی‌تر به سمت ارائه یک صورت‌بندی مناسب و قابل قبولی از مشکلات، مسائل و فرصت‌های خود به بازار عرضه کنند. با این اتفاق می‌توانیم به عبور استارتاپ‌ها از این سد، امید داشته باشیم؛ اما این تنها سد پیش‌روی استارتاپ‌ها نیست

استارتاپ‌ها، نهادهای چابکی هستند که تحمل بروکراسی نهادهای بزرگ و ادبیات گفت‌وگو با آن‌ها را ندارند. در این شرایط ساختارهایی مانند سرمایه‌گذار خطرپذیر شرکتی (cvc) شکل می‌گیرند. آن‌ها از یک طرف با نیازهای سازمان‌های بزرگ و زنجیره‌ی ارزش‌آفرین آن‌ها آشنا هستند و از طرف دیگر ادبیات، فرهنگ، نگرش و چالش‌های استارتاپ‌ها را می‌شناسند. قاعدتا هر سرمایه‌گذار خطرپذیر شرکتی(cvc) باید این خصوصیات را داشته باشد، تا بتواند دریچه‌ی مناسبی برای گفت‌وگو و ارزش‌آفرینی استارتاپ‌ها و سازمان‌های بزرگ باشند.

آیا نهادی غیر سازمانی وجود دارد، که نقش واسط داشته باشد؟

بله، برای مثال شتابدهنده‌ها (accelerator) یا صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر (venture capital) و گاهی اوقات سرمایه‌گذارهای فرشته (angel Investor) این نقش را دارند. سرمایه‌گذارهای فرشته (angel Investor) ممکن است آدم‌هایی باشند که با مسائل صنعت و فرصت‌های حوزه‌ی استارتاپی آشنایی دارند. آن‌ها می‌دانند اگر استارتاپ به حد اولیه‌ای از رشد برسد، یک محصول اولیه‌ی قابل قبول (mvp) نیز دارد.

از آن‌جایی که آن‌ها دارای شبکه و ارتباطات بسیار قوی‌ هستند، می‌توانند آن محصول را به یک متقاضی واقعی بفروشند. منظور از فروش، متصل کردن عرضه به تقاضا است. این مفهوم در حال حاضر در کشور خیلی پر رنگ نیست، اما اگر سرمایه‌گذارهای فرشته (angel Investor) به رسمیت شناخته شوند و به تسهیل‌گری آن‌ها به اندازه‌ی سرمایه‌گذاری‌شان اهمیت بدهند، حتما یکی دیگر از گره‌های این فضا باز می‌شود. 

شهاب جوانمری مدیرعامل فناپ در سایت ۱۰۰استارتاپ

آیا یک استارتاپ باید با هدف بهبود به سمت صنایع سنتی حرکت کند؟

من معتقدم یک کارآفرین باید به ارزش‌‌آفرینی نگاه جدی داشته باشد. این ارزش‌آفرینی گاهی اوقات در طول زمان ایجاد می‌شود و ساختارشکنی در آن وجود ندارد. موضوع ساختارشکنی ذهنیت و سوگیری غلطی برای افراد ایجاد کرده که باعث می‌شود استارتاپ‌ها شبیه یک‌دیگر شوند. ما باید ارزش اقتصادی هر حوزه را باید با توجه به شرایط کشور خودمان مشخص کنیم نه طبق وضعیت بازار کشورهای دیگر.

برای تسهیل این فضا 100استارت‌آپ چه کاری می‌تواند انجام دهد؟

ما نیاز به گفتمان‌سازی داخلی و ملی راجع به این حوزه داریم. نگاه استارتاپ‌ها به مقوله ارزش‌گذاری، مشابه چیزی است که در کشورهای دیگر مشاهده می‌شود. اما وضعیت اقتصادی کشور، بنگاه‌ها و تولید ناخالصی‌ داخلی ما با آن‌ها متفاوت است. به هر حال حوزه‌ی اقتصاد و نوآوری هر کشوری، درصدی از تولید ناخالص داخلی آن کشور است. اگر ما این مقدار را 5% یا 7% فرض کنیم، عملا در حوزه‌ی اقتصاد و نوآوری ما تفاوت معناداری ایجاد نمی‌کند. باید شرایط فعلی را بپذیریم؛ به دلیل آن‌که سود سرمایه‌گذار هم به اندازه سرمایه‌گذاری‌های خارج از کشور نیست. آن‌ها به راحتی نمی‌توانند استارتاپ را به شرکت عمومی (IPO) تبدیل و از آن خروج (Exit) کنند. 

مجموعه‌ی 100استارت‌آپ به واسطه‌ی ارتباطات نزدیک با ارکان حاکمیتی، کار با اکوسیستم استارتاپی و مورد اعتماد بودن برای افراد و تیم‌های اکوسیستم استارتاپی، باید در این گفتمان‌سازی کمک کند. یعنی چالش‌های هر طرف را برای بقیه تشریح کند تا طرفین بتوانند یکدیگر را درک کنند. برای مثال سرمایه‌گذار احساس نکند که باید تملک حداکثری داشته باشد و تیم هم گمان نکند ایده و محصول اولیه او بسیار باارزش است و خود را برتر نبیند. این دید باعث ایجاد شکافی بزرگ می‌شود که به عدم شکل‌گیری کسب‌وکار می‌انجامد. در حالت عادی این شکاف بزرگ نیست، چرا که دو طرف به دنبال ارزش‌آفرینی هستند؛ بنابراین باید تلاش کرد تا این شکاف کم شده و ترمیم گردد. 

جمع‌بندی

استارتاپ‌ها قاعدتا به دنبال ارزش‌آفرینی هستند. این ارزش‌آفرینی گاهی اوقات در طول زمان ایجاد می‌شود و ساختارشکنی در آن وجود ندارد. استارتاپ‌ها، نهادهای چابکی هستند که توان بحث با سازمان‌های سنتی را ندارند. در این شرایط سرمایه‌گذاران خطرپذیر شرکتی (cvc) شکل می‌گیرند. آن‌ها با نیاز سازمان‌های بزرگ آشنا هستند. از طرف دیگر ادبیات، فرهنگ، نگرش و چالش‌های استارتاپ‌ها را می‌شناسند. در نتیجه می‌توانند دریچه‌ی مناسبی برای گفت‌وگو و ارزش‌آفرینی استارتاپ‌ها و سازمان‌های بزرگ باشند.